در فصل دوم کتاب ۱۸ دقیقه، بر شناسایی تفاوتهایمان و تمرکز بر آنها بعنوان یک مزیت رقابتی تاکید شده است. امروز داشتم برای بار دوم کتاب را میخواندم و خلاصه نویسی میکردم. در طول این بخش از کتاب، ذهنی درگیر این بودم که تفاوتهای من چه هستند؟ و این تفاوت ها چطور میتوانند بعنوان مزیت رقابتی برای من سودآور باشند.
یکی از مهمترین تفاوت های من این است که سختگیر و نکته سنجم. به واسطه این ویژگی خیلی کارها را شروع نمی کنم چون بنوعی کمالگرایی دچار میشوم که شروع کردن را برایم سخت میکنند. هرچند در بخش های بعدی کتاب گفته شده که انجام کاری با درصد کمتری از کیفیت، بهتر از به تعویق انداختن آن و یا انجام ندادنش است، اما بنظر خودم اینکه سختگیرانه برخورد میکنم در موارد متعددی باعث شده به مسیرهای میانبر و اشتباه وارد نشوم.
کتاب هایی که در آکادمی میخوانم من را وادار به فرورفتن در خودم میکنند. مجبور میشوم سربکشم به تاریکترین وجوه شخصیتم و جلوههای غیرقابل دوستداشتنم را بگذارم پیش رویم. ببینم با این ویژگیها چه باید بکنم، یا اصلا چه میشود کرد. گاهی گنج در ویرانترین خرابهها مدفون است و باید همت کرد و خرابه را خرابتر کرد تا چهره درخشان گنج نمایان شود.
همچنان در خود میگردم! مشغول پالایش خویشتنم!
تمام نشد!
درباره این سایت