دارن هاردی در کتاب معروف خود «اثر مرکب»، به تاثیر عادات در موفقیت ما اشاره میکند. وی در این کتاب پنج راهکار برای از بینبردن عادات مخرب و هفت راهکار برای ایجاد و جایگزینی عادات سازنده اشاره میکند. اما در پادکست روزانهاش، اظهار میکند که شما مجبور نیستید تمام عادات بد خود را کنار بگذارید تا موفق شوید، بلکه تنها با هدف قراردادن فقط یک عادت مهم، میتوانید تاثیر شایانی در زندگی خود داشته باشید. دارن هاردی این عادت مهم را «keystone habbit» مینامد (keystone به سنگ اصلی در یک سازه مثلا یک طاق گفته میشود).
تغییر یک عادت در درجه اول با خود فرهنگ تغییر را به ارمغان میآورد و در ادامه، احساس اعتمادبهنفس و ارزشمندی را در وجودمان زنده میکند. گویا با کنار گذاشتن همان یک عادت، به قدرت نفس خود ایمان میآوریم و برای تغییرات بعدی استوارتر گام برمیداریم.
اما چطور باید این یک عادت را یافت؟ همه ما عادات بد یا خوب فراوانی داریم. از میان همه آنها یکی هست که بصورت زنجیرهای، سایر بخشهای زندگیمان را هم تحتتاثیر قرار میدهد. برای یافتن این ستون حیاتی در چارچوب عادات و رفتارهایمان، کافی است در خود دقیق شویم تا «آن عادت مهم» را بیابیم.
برای یکی رژیم غذایی شاید باشد، برای دیگری محدودکردن استفاده از شبکههای اجتماعی و برای من بیدارشدن قبل از طلوع آفتاب!
منبع:
https://podcasts.apple.com/us/podcast/one-habit-that-will-change-your-life/id1449270369?i=1000433475288
در فصل دوم کتاب ۱۸ دقیقه، بر شناسایی تفاوتهایمان و تمرکز بر آنها بعنوان یک مزیت رقابتی تاکید شده است. امروز داشتم برای بار دوم کتاب را میخواندم و خلاصه نویسی میکردم. در طول این بخش از کتاب، ذهنی درگیر این بودم که تفاوتهای من چه هستند؟ و این تفاوت ها چطور میتوانند بعنوان مزیت رقابتی برای من سودآور باشند.
یکی از مهمترین تفاوت های من این است که سختگیر و نکته سنجم. به واسطه این ویژگی خیلی کارها را شروع نمی کنم چون بنوعی کمالگرایی دچار میشوم که شروع کردن را برایم سخت میکنند. هرچند در بخش های بعدی کتاب گفته شده که انجام کاری با درصد کمتری از کیفیت، بهتر از به تعویق انداختن آن و یا انجام ندادنش است، اما بنظر خودم اینکه سختگیرانه برخورد میکنم در موارد متعددی باعث شده به مسیرهای میانبر و اشتباه وارد نشوم.
کتاب هایی که در آکادمی میخوانم من را وادار به فرورفتن در خودم میکنند. مجبور میشوم سربکشم به تاریکترین وجوه شخصیتم و جلوههای غیرقابل دوستداشتنم را بگذارم پیش رویم. ببینم با این ویژگیها چه باید بکنم، یا اصلا چه میشود کرد. گاهی گنج در ویرانترین خرابهها مدفون است و باید همت کرد و خرابه را خرابتر کرد تا چهره درخشان گنج نمایان شود.
همچنان در خود میگردم! مشغول پالایش خویشتنم!
تمام نشد!
اصل اول: نور خوب حیاتی است
بعلت کوچکتر بودن لنز و حسگر در دوربین گوشیهای هوشمند، این دوربین ها ننیازمند نورپردازی بهتری هستند.
اصل دوم: ثابت بمانید
برای اجتناب از تصاویر ناموزون و تار، بهترین کار این است که تلفن خود را در هنگام ضبط تصاویر تا حد امکان ثابت نگه دارید. از هر دو دست برای نگه داشتن گوشی استفاده کنید و تا جایی که ممکن است آن را به بدن خود نزدیک نگه دارید. هرچند این کار در تصویر برداری های طولانیتر ممکن است خسته کننده باشد و نیاز به روشهای دیگر مانند استفاده از سهپایه برای نگهداشتن گوشی باشد.
اصل سوم: صدا به اندازه تصویر مهم است
یک ویدیو خوب با صدای بد، هیچ فایده ای ندارد، مگر آنکه بخواهید صدای جداگانهای روی آن بگذارید. متاسفانه بیشتر (نه همه) میکروفونهای توکار در تلفنهای هوشمند از کیفیت خوبی برخودار نیستند و در محل نادرست تعبیه شده اند. بهمین دلیل بسادگی صدای باد و یا سروصدای محیطی را به خود جذب میکنند که باعث نامفهوم شدن صدای اصلی میشود.
ویرایش صدا در مراحل بعدی برای حذف نویز تقریبا غیرممکن است. توصیه میشود که ویدیوی خود را در یک محیط آرام، ترجیحا در فضاهای بسته و با سروصدای محیطی کمتر ضبط کنید. ویدیوهای حرفهای بسیاری با استفاده از موبایل ضبط شده و میشود اما تقریبا در همه موارد در ضبط صدا از یک دستگاه ضبط جداگانه استفاده میشود. چنانچه امکان استفاده از دستگاه ضبط صدای جداگانه ندارید تا حدامکان به منبع صدا نزدیک شوید. بعنوان یک راهکار ساده سعی کنید با استفاده از دست خود اطراف میکروفون را بپوشانید (البته نه کاملا) تا صداهای ناخواسته کاهش یابند.
اصل چهارم: به موضوع فیلمبرداری نزدیک شوید
نزدیک بودن به موضوع اصلی فیلمبرداری تضمین کننده کیفیت بهتر تصویر، نویز دیجیتال کمتر و تمرکز بهتر در ویدیوی شما خواهد بود، زیرا اکثر تلفنهای هوشمند از زوم دیجیتال بجای زوم اپتیکال استفاده میکنند. چنانچه میخواهید از یک موضوع بسیار کوچک و با جزئیات فراوان فیلمبرداری کنید و نیاز به زوم بسیار بالا دارید، بهتر است از لنزهای ماکرو گیرهای (clip-on macro lenses) مخصوص موبایل استفاده کنید.
اصل پنجم: دچار سندروم فیلمبرداری عمودی نشوید
در فیلمبرداری با موبایل، حتما حتما حتما گوشی را در وضعیت افقی نگه دارید. با این روش ویدیوی ضبط شده در سایر نمایشگرها (مثل تلویزیون یا صفحه نمایش کامپیوترها) به خوبی دیده خواهد شد.
اصل ششم: با استفاده از اپهای موبایل کیفیت ویدیو را بهبود دهید
اپهای موبایل جالبی وجود دارند که میتوانند به شما در تهیه ویدیوهای بهتر و کیفیت حرفهایتر کمک کنند. هرچند نسخه های مختلفی از این اپها بصورت مجانی وجود دارند، اما سرمایهگذاری در خریدن اپ مناسب میتواند به کیفیت بهتر و کسب درآمد بالاتر کمک کند.
اصل هفتم: آمادگی قبلی داشته باشید
قبل از شروع فیلمبرداری از آماده بودن همه موارد مورد نیاز شامل: ابزارها، لوازم، متن دیالوگ ها، هنرپیشگان و محل فیلمبرداری، اطمینان حاصل نمایید. ضمنا تنظیمات تلفن خود را بررسی نمایید که در بهترین وضعیت باشد و فضای حافظه کافی برای ضبط فیلم ها داشته باشد. دقت کنید که فیلم های HD که فیلم های با کیفیت بالا هستند، حجم بالایی دارند و بسرعت باطری تلفن را خالی میکنند.
https://vtrep.com/7-ways-get-professional-quality-video-smartphone/
احساس میکنم مثل خاک نرم کویر، سبکبالم و در عین حال پراکنده!
وزش بادها آشوبم میکند و آرامشم آفتاب سوزانی است بیتعارف ابرها در نبود شاخ و برگی برای سرپناه!
خیلی این سو و آنسو میشوم ! گاهی نمیدانم مقصدم کجاست اما در بیشتر موارد به اختیار خودم نیست.
فکر میکنم بیش از حد نسبت به دیگران و خواسته های آن ها توجه میکنم و متاسفانه در چنین مواردی مجبورم از خودم بگذرم.
نظر بعضی شاید این باشد که خب این خیلی هم خوب است، اما من معتقدم تا زمانی که «من» به رضایت درونی نرسیده باشم، گذشتن از خودم به نفع دیگران تنها یک باجگیری عاطفی است و بس! برای فردایی که به مقصدم نرسیده ام، دنبال بهانه ای هستم تا دیگران را ملامت کنم و از خودم رفع مسئولیت!
وقفه پنجم سه روز پیاپی طول کشید! ولی من همچنان هستم.
سه روز گذشته آنقدر بخاطر پروژه ای که دردست دارم، سرم شلوغ بود و با شب نخوابیدن ها به خودم فشار آوردم که اختیار تمام برنامه ها و زمانبندی ها از دستم در رفت. سابقه من در برنامه ریزی تابحال اینطور بوده که کارهایی که درست تخمین و برنامه ریزی نشده اند، در لحظات بحرانی چنان فشار می آورند که مجبور می شوم به سایر امور کاملا بیتوجه شوم و فقط به آن یک کار بحرانی برسم و متاسفانه این روال مثل دومینو در بقیه کارها نیز انتشار پیدا میکند. اما مهمترین دستاورد من در سال های اخیر که مشغول خودشناسی بودهام این است که به این ایرادم واقف شده ام. حالا درک بهتری از خودم دارم که باعث میشود اسیر خودسرزشگری نشوم و از آن مهمتر با دقت در جزئیات پیش از رخداد این اتفاق راههایی برای پیشگیری تدوین میکنم که مختص خودم هستند.
بعنوان نمونه امروز تصمیم گرفتم به ازای هر روز وقفه خودم را مجبور به نوشتن یک پست اضافی در روز بعد از وقفه کنم. با این روش، تمام آن گفتگوهای ذهنی که در روزهای وقفه داشته ام اما فراموش شدهاند، راه خود را برای برون ریزی پیدا میکنند. مزیت دیگر این کار شاید این باشد که نوعی بازخورد روانی هم به مرکز کنترل وقفه در ذهنم میفرستم که کار عقب مانده را بحال خودش رها نکند. باید این روش را در مورد نمازهای قضا هم بکار ببندم و در اولین فرصت نمازی که قضاشده را بخوانم!
تمایل به ایجاد تغییرات بزرگ یکباره، آفت من بوده و هست. در سال جدید برآنم که سعی کنم به تغییرات کوچک مستمر پایبند باشم و از شکستهای مسیر دلسرد نشوم. امسال سال پایداری ذهنی و استقامت روانی است. تغییرات بزرگ، هرچند سخت، هرچند دور، در راهند. من هستم!
درباره این سایت